گـاهـی وقـتـا دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد که زُل بـزنـی بـهـم و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .
برچسبها:
گـاهـی وقـتـا دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد که زُل بـزنـی بـهـم و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی
بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می زدی
چرا رفتی از کنارم؟
تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی محبت
با چند خاطره ماندم
برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
صدای خنده هایت تنگ شده
با آمدنت من را دوباره زنده کن
واحساس را دوباره در وجودم شعله ور کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت بنویسم
گفتم تو شیرین منی گفتی تو فرهادی مگر گفتم خرابت می شوم گفتی تو آبادی مگر گفتم ندادی دل به من گفتی تو جان دادی مگر گفتم ز کویت می روم گفتی تو آزادی مگر گفتم فراموشت کنم گفتی تو در یادی مگر گفتم خاموشم سالها گفتی تو فریادی مگر
آدمـــ هآ هـَــرگِـز کســانے رآ کـهــ دوسـتـــــ دارَنــــد فـَراموشـــــ نِمے کُنـــَــــند فقـَـــــط عـــآدتــــــ مے کُـــــنـَـند کـهـــ دیـــــگـَـر کِــــــنارشــــآטּ نَــباشـــَــند! بَرگرﬤ פּ نِگاه ڪُטּ اَز مَـטּ چـﮧ ساפֿـتـﮧ اےْ! פּیرانـﮧ اےْ اَز پوسْـﭞ פּ استـפֿـפּاטּ ... פּ مُشتے شِعـر عاشِقانـﮧ... ایْـטּ عاقِبـﭞ ڪسے سـﭞ ڪه چشماטּِ פֿـیس ِ تـפּ رـا ﬤیْـﬤ!!!
خاطــــــره
یعنی :
یک سکوت غیرمنتظره
میان خنده های بلند
********
نــه از تنهــایــی مــیتــرســم،
نــه از تنهــا مــانــدن!
تــرســم از
تنهــا بــودن،
در كنــار دیگــــــری ســت . . .
ســــخته میــــان هـــق هـــق شبــــــانـه ات.......
نـفس کــــم بیـاری......
واین فکر داغونت کنه....
اگه بهت جواب نمیده ......
حتما بـــه عشــق جدیــــدش داره میگه .........
نـــــــفـــــس....
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را ... تا زمانی که به یک خاطره تبدیل نشود ...
او میـــــــــــــــــــــــرود!
پیـآכه از یآכت بــِروَمـ ...!
بعضی وقتهــآ...
از شدت دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ...!!!
دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛
هــآی هــــآی بمیــــری...!
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟